ایران باستان

ابر قدرت تمدن و فرهنگ و علم و الهیات و ...

ایران باستان

ابر قدرت تمدن و فرهنگ و علم و الهیات و ...

زبانها و لهجه ها ( گویشها ) ایرانی امروز

 

زبانها و لهجه ها ( گویشها ) ایرانی امروز

زبانها و لهجه های ایرانی که امروز متداول است و از قفقاز تا فلات پامیر و ازعمان تا آسیای مرکزی بدانها سخن میگویند تنوع بسیار دارد. از این میان زبان فارسی به مناسبت ادبیات پردامنه و اعتبار تاریخی و نفوذ آن در سایر زبانها و لهجه های ایرانی‚ و نیز در زبان غیر ایرانی ترکی اهمیت خاص دارد . زبانها و لهجه های ایرانی کنونی را میتوان به چند گروه تقسیم کرد. نخست این زبانها به دو دسته شرقی و غربی تقسیم میشوند. این تقسیم چنانکه درمورد زبانهای میانه ایران ذکر شد بر حسب مشترکات صوتی و لغوی ودستوری است.

 زبانهای ایرانی شرقی که امروزه رایج است بدین قرار است:


آسی : که در قسمتی از نواحی کوهستانی قفقاز مرکزی رایج است و در آن دو لهجه مهم‚ یکی ایرون و دیگری دیگورون میتوان تشخیص داد. آسها یا آنها که به نام آنها در تاریخ مکرر برمیخوریم اصلا از مشرق دریای خزر به این نواحی کوچ کرده اند و ازاینرو زبان آنها با زبان سغدی و خوارزمی ایرانی ارتباط نزدیک دارد.
آسی در میان زبانهای ایرانی کنونی مقامی خاص دارد. این زبان یکی از زبانهای بسیار معدودی است که زبان فارسی در آن تقریبا نفوذ نیافته لهجه کومزاری از لهجه های ایرانی عمان نیز از دایره نفوذ زبان فارسی بیرون است و بسیاری از خواص زبانهای کهن ایران را تاکنون محفوظ داشته  مانندصرف اسامی در حا لات هفت گانه و به کار بردن پیشوندهای متعدد برای افعال و غیره  و از بدوی ترین زبانهای ایرانی امروز به شمار میرود.
ادبیات آسی شامل داستانها و افسانه های جالبی است که از قرن گذشته شروع به ضبط آنها گردیده است. از معروفترین این داستانها سلسله داستانهای قهرمانان نرت است.امروز برای آسی خط روسی به کار میرود و دامنه اقتباس آسی از روسی روزبروز توسعه مییابد.

یغنوبی : این زبان بازمانده یکی از لهجه های سغدی است که در دره یغنوب‚ میان جبال زرفشان و حصار‚ بدان سخن میگویند و تنها اثر زندهای است که از زبان سغدی به جای مانده و در آن مانند زبان سغدی هنوز میتوان ماضی را از ماده مضارع بنا کرد و علامت جمع نیز در آن t-است. از این جهت با زبان آسی که علامت جمع در آن tA است شبیه است.یغنوبی نیز مانند سایر لهجه های ایرانی بسیاری از لغات فارسی و عربی را اقتباس کرده است.

پشتو : این زبان‚ زبان محلی افغانستان و قسمتی از ساکنان سرحدات شمال غربی هندوستان است. هر چند زبان فارسی و عربی در این زبان نفوذ یافتهولی این زبان که امروز در افغانستان بیش از گذشته مورد توجه است ‚ بسیاری از خصوصیات اصیل زبانهای ایرانی را حفظ کرده و خود لهجات مختلف دارد : وزیری‚ آفریدی‚ پیشاوریقندهاری‚ قلزهای‚ بنوچی و غیره.ونتسی را باید حقا لهجه جدائی به شمار آورد که با پشتو رابطه نزدیک دارد . در پشتو هنوز تشخیص جنس  مذکر و مونث  و صرف اسامی رایج است.
زبان پشتو صاحب آثار و ادبیات است‚ از جمله آثار شاعر معروف این زبان خوشحال خان را میتوان ذکر کرد. همچنین مقدار زیادی اشعار محلی و داستان و افسانه به این زبان موجود است. در ایام اخیر که این زبان مورد نظر دولت افغانستان قرار گرفت آثار متعددی به این زبان انتشار یافت. افغانستان از دیدگاه تاریخی و مرزهای سیاسی یکی از شهرهای ایران بوده است و زبانشان نیز بخشی از زبان ایرانی است .

لهجه های فلات پامیر : در فلات پامیر میان افغانستان و هندوستان وچین و ترکستان ( که بخشی از 17 شهر قفقاز ایران بوده اند ) هنوز عدهای از زبانها و لهجه های ایرانی رایج است. عده کسانی که به هر یک از این زبانها سخن میگویند معدود است و بعضی از این لهجه ها در حال از میان رفتن است و برخی نیز امروز از میان رفته. این زبانها به واسطه دور بودن از مراکز سیاسی و تغییرات اجتماعی توانسته اندبسیاری از خصوصیات لغات قدیم ایرانی را محفوظ بدارند. مطالعه این زبانهااز لحاظ تحقیق زبانهای قدیم ایرانی اهمیت خاص دارد. بسیاری لغات اصیل از زبان هند و اروپائی در این زبانها به خصوص در وخی محفوظ مانده که درسایر زبانهای ایرانی یا هند به جا نمانده است.مهمترین زبانها و لهجه های فلات پامیر عبارتند از: وخانی یا وخی ‚ شغنانی یاشغنی ‚ ارشری ‚ یزغلامی ‚ روشانی برتنگی ‚ سنگلیچی یا زبکی ‚ اشکاشمی ‚ مونجانی یا مونجی ‚ یدغهای یا ایدغهای ‚ اورموری یا برکی ‚ پراچی.
در این زبانها با وجود شباهت و نزدیکی آنها به یکدیگر میتوان دسته های مختلف تشخیص داد. شغنانی و ارشری و یزغ لامی و روشانی و برتنگی گروه پیوستهای تشکیل میدهند. سنگلیچی و اشکاشمی نیز بهم پیوسته اند. یدغه راباید منشعب از مونجانی شمرد که خود لهجات مختلف دارد. وخانی در این میان از دیگر زبانها مستقل است و ظاهرا بازمانده یکی از زبانهای مستقل قدیم ایرانی است.
این زبانها مانند سغدی و سکائی و آسی همه متعلق به دسته شمالی زبان های ایرانی شرقی اند. اورموری و پراچی که در قسمت غربی تر و جنوبی ترافغانستان رایج اند به دسته جنوبی زبانهای شرقی تعلق دارند و با یکدیگر پیوسته و نزدیک اند. در اورموری میتوان دو لهجه متفاوت که یکی در لوگر و دیگری در کنی گروم متداول است تشخیص داد.
 

زبانهای دسته غربی کثرت و تنوع بیشتری دارند. اهم آنها بدین قراراست:
 

بلوچی : این زبان در قسمتی از بلوچستان و همچنین در بعضی نواحی ترکمنستان شوروی رایج است. در بلوچستان علاوه بر بلوچی زبان دیگری نیزبه نام براهوی متداول است که از جمله زبانهای دراویدی یعنی زبان بومیان هندوستان قبل از نفوذ اقوام آریائی است.
بلوچی اصولا از گروه شمالی زبانهای غربی ایران است و بلوچها ظاهرا ازشمال به جنوب کوچ کرده اندولی بلوچی به علت مجاورت با زبانهای شرقی ایرانی بعضی از عوامل آنها را اقتباس کرده است . همچنین بلوچی گذشته از فارسی بعضی از لغات براهوی و سندی را اقتباس کرده.
زبان بلوچی لهجات مختلف دارد که مهمترین آنها بلوچی غربی و بلوچی شرقی است که هر یک نیز تقسیمات فرعی دارند‚ اما رویهمرفته به علت ارتباط قبائل بلوچ با یکدیگر تفاوت میان این لهجات زیاد نیست.بلوچی از بعضی زبانهای دیگر غربی‚ مانند فارسی‚ محافظه کارتر است وبسیاری از لغات ایرانی کهن با اندک تغییری در آن به جا مانده  است .

کردی : کردی نام عمومی یک دسته زبانها و لهجه هائی است که در نواحی کردنشین ترکیه و ایران و عراق و سوریه رایج است که همگی ریشه ای ایرانی دارند . بعضی از این زبانها را باید مستقل شمرد‚ چه تفاوت آنها با کردی  کرمانجی بیش از آن است که بتوان آنها را باکردی پیوسته دانست: دو زبان مستقل از این نوع یکی زازا یا دملی است که به نواحی کردنشین غربی متعلق است‚ و دیگری گورانی که در نواحی کردنشین جنوبی رایج است و خود لهجه های مختلف دارد. گورانی لهجه ای است که ادبیات مذهب اهل حق بدان نوشته شده و مانند زازا به شاخه شمالی دسته غربی تعلق دارد.
زبان کردی اخص را کرمانجی مینامند که خود لهجه های متعدد دارد مانندمکری‚ سلیمانیهایسنندجی‚ کرمانشاهی‚ بایزیدی‚ عبدوئی‚ زندی.
زبان کردی با دسته شمالی لهجه های ایرانی غربی مشابهات زیادی دارد و اززبانهای مهم دسته غربی به شمار میرود و صاحب اشعار و تصانیف و قصص و سنن ادبی است. زبان کردی مانند زبان فارسی و برخلاف زبان بلوچی و پشتو در طول زمان تغییرات مهم صوتی پذیرفته است. ریشه این زبان از پهلوی ایران باستان است و بسیاری واژه های آن دست نخورده مانده است .


لهجه های ساحل دریای مازندران : این زبانها که شامل گیلکی و مازندرانی طبری  و طالشی و فروع اینهاست در سواحل جنوبی و جنوب غربی دریای مازندران رایج است. گرگانی که لهجه خاص فرقه حروفیه بوده امروز از میان رفته است. مازندرانی و گیلکی ادبیات محلی قابل ملاحظه ای دارند‚ از این میان مازندرانی صاحب آثار معتبر بوده که بیشتر از میان رفته است. - لهجه های مرکزی - لهجه های مرکزی ایران که از بعضی جهات حد فاصل میان لهجه های شمالی و لهجه های جنوبی دسته غربی محسوب میشوند ‚ متعددند و از حوالی قم تا حوالی یزد و کرمان و نزدیکی شیراز متداول اند. ازاین جمله است نطنزی و فریزندی در فریزند – پنج فرسنگی نطنز  و یارندی در یارند از توابع نطنز  و میمهای در میمه از توابع کاشان و جوشقانی وونیشونی در ونیشون یا وانیشان میان گلپایگان و خونسار و قهرودی درجنوب کاشان و سوئی میان اصفهان و کاشان و کشهای در شمال اصفهان و زفرهای در شرق اصفهان و سدهی و گزی و قمشهای و خرزوقی  همه ازتوابع اصفهان  و اردستانی و وفسی و لهجه های وابسته به آن  آشتیانی ‚ کهکی ‚ آمرهای - میان ساوه و همدان و اراک  و خونساری و محلاتی وسیوندی در راه اصفهان به شیراز - شمال شیراز و نائینی و انارکی نزدیکنائین و لهجه زرتشتیان یزد و کرمان یا لهجه بهدینان  که اندکی با یکدیگر متفاوت اند .
در نواحی شمالی لهجه های مرکزی که ذکر آنها گذشت‚ به دسته دیگری از زبانها و لهجه های ایرانی برمیخوریم که عموما به دسته غربی زبانهای ایرانی متعلق اند. عمده این لهجه ها عبارتند از تاکستانی و خویشان آن اشتهاردی ‚ رامندی ‚ چالی یا شالی و غیر اینها - میان قزوین و زنجان و طهران ‚ سمنانی سنگسری و شهمرزادی و  سگردی و سرخهای و خوری در خور نزدیک بیابانک و خلخالی و هرزنی در هرزن و گلینقیه میان جلفا و صوفیان
 

 آذربایجان و لهجه کرینگان در جنوب رود ارس و چهارده فرسخی شمال تبریز : میان غالب این لهجه ها میتوان مناسباتی یافت که حاکی ازپیوستگی آنها است. تاکستانی از جهتی با سمنانی و از جهتی با طالشی شبیه است. لهجه های هرزن و کرینگان بهواسطه خصوصیاتی که دارند از لهجه های ممتاز ایران بهشمار میروند  صرف اسامی در چندین حالت ‚ ساختن مضارع ازماده ماضی ‚ باقی ماندن ماده ماضی و مضارع و وجه التزامی و امر قدیم درآن‚ تبدیل -t- به r در آن و غیر اینها . با این همه هرزنی از جهتی نیز باطالشی و خلخالی و از جهتی با لهجه زازا  در کردستان ترکیه  مشابهت دارد.
اگر چنانکه بعضی گمان کردهاند ‚ زازا اصلا از لهجه های مردم کوهنشین دیلم بوده و بعدا به مغرب رفته است میتوان هرزنی و کرینگانی و خلخالی و طالشی و زازا و تاکستانی و سمنانی را یک رشته زبانها و لهجه های پیوسته شمرد که از طرفی با لهجه های دیگر سواحل دریای خزر و از طرف دیگر با لهجه های مرکزی ایران ارتباط مییافته است .اگر چنانکه معمول است لهجه های غربی ایرانی را به دو دسته شمالی و جنوبی تقسیم کنیم ‚ لهجه هائی که ذکر آنها گذشت همه به دسته شمالی متعلق اند  هرچند بعضی از آنها مانند سیوندی و بلوچی فعلا در جنوب ایران متداول اند .زبان کنونی آذربایجان پس از یورش عثمانی ها به مرور زمان از آذری به ترکی آذربایجانی تغییر کرد . با اینکه این زبان نزدیکی هایی با زبان کشور ترکیه دارد ولی بسیاری واژه های آن هنوز ایرانی است . زبان آذری یکی از اصیل ترین زبانهای ایرانی بوده است که متاسفانه امروز تنها در ده ها و روستاهای دوردست آذربایجان رایج است . زبان کنونی زبانی غیر ایرانی است .
 

زبانها و لهجه های جنوبی : اهم این زبانها فارسی است. این زبان که زبان رسمی و ادبی ایران است دنباله فارسی میانه  پهلوی  و فارسی باستان است که قدمتی بیش از 2400 سال دارد و از زبان اقوام پارس سرچشمه میگیرد.آغاز زبان فارسی کنونی را باید از نخستین آثاری که پس از اسلام به این زبان به وجود آمده محسوب داشت. تحول مهم اجتماعی و سیاسی و مذهبی که بانفوذ اسلام در ایران حاصل گردید در زبان رسمی ایران موثر شد. زبانی که پس از اسلام به خط عربی  به جای خط پهلوی  ضبط گردید و قدیمترین نمونه های آن را در اشعار حنظله بادغیسی و محمدبن وصیف سیستانی وشهید و رودکی مییابیم تا امروز تغییر اساسی نیافته است.
زبان فارسی در قواعد دستوری دنباله فارسی میانه است و با آن تفاوت چندانی ندارد  از جمله تفاوتهای معدودی که دارد این است که در فارسی کنونی ماضی افعال متعدی نیز مانند افعال لازم صرف میشود : نوشتم ‚ نوشتی ‚ نوشت... مانند: آمدم ‚ آمدی ‚ آمد... در فارسی میانه اولی ‚ به وسیله ضمائر ملکی و دومی با مضارع فعل ah بودن‚ صرف میشود.

از حیث لغات‚ زبان فارسی مواد بسیار از سایر زبانهای ایرانی و غیرایرانی مانند پارتی شهر‚ فرشته‚ فرزانه‚ شاهپور و غیره  و سغدی یا زبانهای نزدیک به آن  بساک‚ زندباف‚ فغفور‚ چرخشت‚ مل‚ ملخ و غیره  و یونانی دیهیم‚ درهم‚ دینار‚ فنجان‚ لنگر‚ پسته‚ الماس‚ مروارید‚ سیم‚ نرگسکلمکلید‚ قپان‚ کالبد‚ لگن‚ یاقوت‚ زمرد و غیره  و آرامی یا سریانی  کشیش‚مسیحا‚ تابوت‚ چلیپا‚ کنشت‚ شنبه‚ شیپور‚ بوریا‚ گنبد‚ شیدا‚ تود وغیره و هندی شکر‚ شمن‚ فلفل‚ شغال‚ کوتوال‚ چندن = صندل‚ نارگیل‚کرباسشیدا‚ قرنفل‚ لاک و غیره  و ترکی  اردو‚ اطراق‚ یغما‚ ایلچی‚ قراول‚خاقان‚ خاتون و غیره  و مغولی  نوکر‚ سوغات‚ چریک‚ بهادر‚ کریاس‚کنگاش‚ قورچی‚ کتل‚ یاسا‚ تمغایرلیغ و غیره  و چینی  کاغذ‚ چای‚ تیم‚تیمچه  قرض گرفته است و اخیرا عده ای از کلمات مردم مغرب زمین نیز واردفارسی گردیده است مانند اسکناس‚ پوتین‚ ارسی‚ ماشین و غیره .از طرفی بسیاری کلمات و افعال اصیل ایرانی در زبان فارسی به جا نمانده وفقط از بعضی‚ مشتقاتی در فارسی باقی است. اما از این همه مهمتر لغات عربی است که قسمت عمده لغات فرهنگی و اداری و سیاسی و علمی فارسی متداول را تشکیل میدهد‚ هر چند بسیاری از این لغات در صورت و معنی و تلفظ با اصل عربی تفاوت یافته و صورت ایرانی به خودگرفته اند.

زبان فارسی از میان زبانهای جدید ایرانی تنها زبانی است که ادبیات وسیع و طراز اول به وجود آورده و نیز در همه لهجه های ایرانی  به استثنای آسی و کومزاری  تاثیر قوی کرده و در بسیاری از نواحی به خصوص نواحی شرقی ایران جایگیر لهجه ها و زبانهای دیگر ایرانی شده است.زبان تاجیکی که در ترکستان شوروی رایج است و همچنین فارسی افغانستان هر چند مختصر تفاوتهائی با فارسی رسمی ایران دارند اصولا هماناند وتفاوتهای آنها اساسی نیست. همچنین زبان تاتی حوالی بادکوبه را نیز بایداصولا از لهجه های فارسی شمرد که با سپاهیانی که در عهد ساسانیان برای نگاهداری دربند قفقاز فرستاده شده اند به آن سامان راه یافته است.
لهجه یهودیان سمرقند و بخارا نیز اصولا فارسی است که با عده زیادی ازلغات عبری آمیخته است‚ ولی بعضی تفاوتها و به خصوص حفظ بعضی صورقدیم به آن صورت لهجه فرعی میدهد.
سایر لهجه های جنوبی عبارتند از لری و بختیاری و لکی و فروع آنها که همه را میتوان تحت عنوان کلی لری ذکر کرد‚ و دزفولی‚ و لهجه های فارس ازجمله لاری و بندری در میناب  و لهجه های سمغون و بورینگان و پاپون وامامزاده اسمعیل و ماسرم‚ و لهجه های بشکردی که در آنها دو لهجه عمدهشاه بابکی و انگهرانی میتوان تشخیص داد و لهجه کومزاری درشبه جزیره عمان که با فارسی و لری رابطه نزدیک دارد.

لهجه های کنونی ایرانی در مرحله واحدی از تحول نیستند. بعضی مانندفارسی و لری و کردی و تاکستانی در تحول پیشتر رفته و نسبت به صورت قدیمتر خود بسیار ساده شده اند. مثلا در فارسی از تصریف اسامی و ازتشخیص جنس و تثنیه اثری نمانده و از دستگاه مفصل افعال قدیم نیزصورتهای معدودی باقی مانده و عده پیشوندها و پسوندهای رایج قدیم نیزتقلیل کلی یافته و برای ادای معانی وسائل تازه از قبیل به کار بردن حروف اضافه و ساختن افعال مرکب معمول گردیده .
بعضی دیگر از لهجه ها مانند آسی و پشتو و بلوچی برعکس محافظه کار ترند ونزدیکی آنها به صورت قدیمتر زبانهای ایرانی بیشتر است.
تصریف اسامی در غالب لهجه های دسته غربی از میان رفته‚ اما در بعضی دیگر اثری از آن بجاست. مثلا در کردی هنوز حالت فاعلی و غیرفاعلی دوصورت جداگانه دارد  .

بسیاری از لهجه های ایرانی در برابر نفوذ روزافزون زبان فارسی در حال از میان رفتن اند و حق این است که هر چه زودتر در جمع و تدوین آنها کوشش شود.به امید روزی که در تمام شهرهای ایران و کشورهای منطقه که بخشی از ایران بوده اند و امروزه مرزهای استعماری آنها را از ما جدا کرده است شاهد مکانهایی برای تندریس و گسترش این زبانهای ایرانی باشیم تا این هویت و یکپارچگی ملی را هر چه بیشتر حفظ کنیم و این فرهنگی نیاکان را برای ابد نگه داریم .

 برگرفته شده از سایت www.ariaman.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد