گفت : ۴ اصل
اول : دانستم که رزق مرا دیگری نمیخورد , پس آرام شدم
دوم : دانستم که خدا مرا میبیند , پس حیا کردم
سوم : دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد , پس تلاش کردم
چهارم : دانستم که پایان کارم مرگ است , پس مهیا شدم
هرگزنخواب کورش دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد حتا دل دماوند، آتش فشان ندارد رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد نادر، ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی |