ایران باستان

ابر قدرت تمدن و فرهنگ و علم و الهیات و ...

ایران باستان

ابر قدرت تمدن و فرهنگ و علم و الهیات و ...

سرزمین ایرانی خوارزم و زبان اوستایی آن

سرزمین ایرانی خوارزم و زبان اوستایی آن

خوارزم سرزمین کهن ایرانی است که متاسفانه امروزه ( پس از دوره قاجار ) میان ازبکستان و ترکمنستان قرار گرفته است و زبانش رو به فراموشی سپرده شده است . خوراسمیا از استانهای شاهنشاهی هخامنشی که از آنجا سنگ کبود برای آراستن کاخ داریوش بزرگ در شوش آوردند در نبشته های دینی تنها در دوره های اخیر یادی در میان می آید . یشت 14/10

شماری از پژوهشگران این تاریکی ظاهری سرزمینی آباد و شکوفا را با گفتن خوراسمیا بخشی از میهن اصلی ایرانیان یعنی ایرنیم وئیجو اوستایی که بعدها ایرانویچ پهلوی شده است بجز نام چیزی باقی نمانده است . حتی بر سر نامش نیز حرفها و حدیثهایی بسیاری است . اما اگر بپذیریم بخش پایانی این نام به معنی زمین در فارسی است آنگاه خوراسمیا معنی روشنی خواهد داشت . ریشه کلمه فارسی خوار به زبان کردی پست و پایین می باشد و خوراسمیا به معنی سرزمین پست و پایین معنی میدهد . چنین نامی برای سرزمینهایی که در پیرامون و بخش پایین رودخانه آمودریا یعنی واحه کنونی خیوه و قزل قوم نهاده اند نام مناسبی می باشد . شاید گفتنی باشد که یکی از شهرهای پایین دست سیردریا ( سیحون ) را جغرافیا نویسان مسلمان به نام خواره می شناسند .

چون به سده های میانه دیرپای خوارزم می رسیم که از دولت جانشین هخامنشیان آغاز می شود و به ورود اعراب ( سده هشتم میلادی ) می رسد بر آگاهی ما چندان افزوده نمی شود . تاکنون باستان شناسانی از شوروی در چهار دهه اخیر سکه ها - نوشته های گلی - ظرف های باستانی و . . . از این منطقه کشف کرده اند ولی چیزی زیادی به بیرون درج نداده اند . دست کم روشن است که همگی این نوشته ها به زبانی همانند متون پارتی و سغدی که سرزمینهای همسایه خوراسمیا هستند و برگفته شده از خط آرامی هستند نوشته شده بوده است . خطی که در تمامی سرزمینهای ایران گسترش یافته بود . موضوع زبان مادری خوراسمیا در دوره جسارت داشته است :

1 ) در سده سوم میلادی درست پیش از فتح آنجا توسط اردشیر و شاپور ساسانی

2 ) در هنگام ورود تازیان

کتیبه های تدفینی بر حدود صد استوان سنگی مرمری یا گلی که در توق قلعه ( چهارده کیلومتری شمال غربی نوکوس ) پیدا شده است به این دوره اخیر تعلق دارد . این نوشته ها با اینکه از آسیب در امان نمانده است ولی مطالبشان تکراری است و میتوان به قطعیت همه آن را خواند . یک نمونه از این کتیه های چنین نوشته است :

در سال 706 ماه فرورتین - روز فرورتین این صندوق از آن روان اسرویوک پسر تیشیان است روانهای آنها در فردوس ابدی بیارمد

در پنج سده نخست دوره اسلامی سرزمین ایرانی خوارزم چندین دانشمند بزرگ را در دامان خود پرورش داد که از برجسته ترین آنها ریاضیدان نامدار محمد بن یوسف خوارزمی است که نام او در اصطلاح الگوریتم باقی مانده است و کتابش الجبر نام خود را به الجبرا داده است . بلند آوازه تر از وی ابوریحان بیرون است که در ریاضیات - جغرافیا و علوم طبیعی بزرگ عصر خود بوده است . نخستین نشانه های خوارزمی ار در فهرستهایی از تقویم و اصطلاحات شناسی که به زبان عربی و فارسی در کتاب آثار الباقیه ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ ایرانی ثبت شده مرهون او هستیم .

اما باید دو سده بگذرد که ما به بدنه زبان اصلی خوارزم برسیم . این بدنه تا اندازه ای کوچک است . روشن ترین دگرگونی های زبان خوارزمی که این زبان را با زبانهای دیگر ایرانی متمایز کرده است در تبدیل حروف آغاز ب - د - ج به بتا و گاما و حروف میانی است . برای یافتن ویژگی های دستوری مهم نخست باید نگاهی به فعل بیاندازیم . گفتنی است در این زمینه حفظ ر پایانی در همه زمانها در سوم شخص جمع است که در زبانهای ایرانی دیگر چنین پایانه هایی تنها در زبانهای اوستایی - سکایی و سغدی متاخر به خوبی یافت می شود . خوارزمی نیز در نگهداشتن و بسط دادن افزوده های قدیم به مثابه نشانه ای از زمان استمراری همانند زبان سغدی است . این نشانه به صورت موصت طولانی در ریشه فعل ظاهر می شود .

از زبان خوارزمی چه باقی مانده است ؟

ترجمه های و فرهنگهای واژه دشوار عبارات یا جملات کوتاه ( کمتر از 400 کلمه ) در کتب فقهی عربی عمده ترین آنها قنیه المینه ( حدود 660 قمری ) است نقل شده است . این نقل قولها بسیار اصطلاحی و گه گاه عامیانه و پر از جناس و ایهام است . چنانکه فهم معانی آن دشوار است مگر برای کسانی که به کلی با این زبان آشنایی دارند . این جملات از قوانین موضوعه بیرون می آیند . جملاتی هستند که عملا در زندگی روزمره به کار می رود بنابراین در دعوا ها اهمیت پیدا میکند . جملاتی مانند : من دخترم را در ازای صد دینار کابین به تو داده ام . یا جویده سخن مگوی - هر سوگندی میخواهی یاد کن و . . .

سخنان قابل تعقیب و کتیبه های استودانها به ترتیب در خوارزمی متاخر و میانه صرفا بقایای کوچک و ناچیزی از این زبان است و در خور آن نیست که بر آنها نام ادبیات گذاشته شود . یک حقیقت غیر قابل انکار است که نزدیکی واژه های خوارزمی و اوستایی مشهود است . اگر چه باید در باب ارزیابی گسترده انجام گیرد ولی ثابت کردن اینکه خوارزمی گویشی از اوستایی است بسیار دشوار است . اما اگر فرضیه هنینگ را در نظر داشته باشیم که گفته است :

گات ها کهن ترین بخش اوستا در مرو و هرات تصنیف شده است و گویش محلی دارد

پس میتوان پنداشت که خوارزمی نیز بخشی از زبان اوستایی است . سرزمینهای خوارزم و هرات و بلخ و بخار و مرو و سمرقند همگی بخشی از ایران هستند و ایرانی نژاد می باشند که متاسفانه با دخالتهای بیگانگان روس و انگلستان به اشغال دول نامشروع در آمده است .

الفبای اوستا , دین دبیری

 

الفبای اوستا , دین دبیری

 زبانی که کتاب مقدس مزدیسنا بدان تالیف شده زبان اوستا نامیده میشود و خطی را نیز که اوستا بدان نوشته شده‚ باید خط اوستائی نامید ومعمولی خاورشناسان آن را زند مینامند. در تسمیه خط مزبور نیازمند به تقلیداز این اصطلاح نابجا نیستیم . این خط را نویسندگان اسلامی دین دبیره و دفیره و دفتریه یاد کردهاند و اما امروز آن را باید دیندبیری بگوئیم. ابنمقفع درجزو خطوطی که در ایران پیش از اسلام معمول بوده مینویسد که اوستا به خط دیندبیری نوشته میشد. مسعودی نیز الفبای اوستا را به نام دین دبیری ذکرکرده گوید که آن شامل 60 حرف است. نظر به اعتبار مسعودی و ابن مقفع وترکیب خود کلمه شکی نمیماند که در زمان ساسانیان‚ الفبای اوستا را دیندپیریه میگفتند چه کلمه دپیر بسا با واژههای دیگر پیوسته‚ یک دسته از لغات پهلوی آن عهد را تشکیل میداد مثل: ایران دپیر  یادپیران مهشت رئیس مستوفیان و شهر دپیر یک درجه پائینتر از ایران دپیر.
در آغاز دوره ساسانیان دو قسم الفبا‚ هر دو از ریشه سامی آرامی درایران معمول بوده: یکی از آنها را برای تشخیص پهلوی شمالی یا کلدهای ویا آذری نامیدهاند. چند سنگ نبشته قدیم عهد ساسانیان به این الفبا برای ماباقی مانده است. حدس میزنند که زمان اشکانیان نیز اوستا با همین الفبانوشته شده است. دوم موسوم است به پهلوی ساسانی که بهتدریج جای اولی را گرفته منسوخش کرد‚ از روی سکه ها و نگین انگشترها و ظروف و نسخ خطیدوام آن را تا قرن چهاردهم میلادی میتوان ثابت کرد.
در این الفبا مانند الفبای کنونی اغلب حرکات داخل حروف نیست و این خود اشکال بزرگی است برای تلفظ درست کلمات‚ و نیز گذشته از این هر حرفی ازآن چند قسم خوانده میشود مثلا یک حرف و علامت ا را و - ن - ر – ل میتوان خواند.
چون در زمان ساسانیان‚ زبان اوستا متروک شده بود اگر آن را به خط پهلوی مینوشتند تلفظ درست کلمات مقدس میسر نبود ‚ ازاینرو چارهای اندیشیده‚در الفبای معمول تصرفاتی کردند و مانند الفبای یونانی حروف مصوت را داخل حروف غیرمصوت نمودند و شاید هم در این عمل الفبای یونانی سرمشق شده باشد .
الفبای اخیر یعنی دیندبیری به اقرب احتمالات در قرن ششم میلادی یعنیچندی پیش از استیلای عرب تدوین گردیده و همین خود خدمت بزرگی به ایران اسلامی انجام داد چه پس از برچیده شدن شاهنشاهی ساسانی و به همخوردن اوضاع ایران و دیگرگون گشتن زبان و از دست رفتن خط و نابود شدن دین‚ اگر اوستا به خط قدیم پهلوی باقی مانده بود‚ قطعا امروز برای جویندگان معمائی حل ناپذیر بود.
الفبای دیندبیری‚ امروز در همه خاور زمین بهترین الفبائی است که موجوداست. در چند ساعت میتوان آن را فرا گرفت و اوستا را درست خواند. شماره حروف 44 است. قدیمترین نسخه خطی اوستا که با همین الفبا نوشته شدهاکنون در کوپنهاگ‚ پایتخت دانمارک موجود است و آن در سال 1325 م.تحریر یافته است. این نسخه را خاورشناس معروف دانمارکی وسترگارد باخود از ایران به اروپا برد.

برگرفته شده از سایت www.ariaman.com

 

سخنی چند پیرامون تحقیق زبان‎ها و گویشهای ایرانی

سخنی چند پیرامون تحقیق زبانها و گویشهای ایرانی

به خوانندگان معلوم است که اصطلاح زبان‏های ایرانی منحط به زبان و گویشهای زبان مستعمل در ایران کنونی نمیباشد. تعبیر مذکور مربوط است به همهی زبانهایی که امروز در فلات ایران با آن‏ها ایرانینژادان تکلم میکنند. مثل فارسی ایران، افغانستان و ماوراءالنهر و جزیرهنمای هند، کردی، لوری، گیلانی، پشتو، آسی، تاتی، تالشی، بلوچی، زبانهای پامیری، یغنابی و غیره. دست‏آوردهای علم زبانشناسی اثبات نمود که زبانهای نامبرده، ریشه به زبان قوم قدیمی با نام آری ـ آریانی دارد. دورهی موجودیت این زبان، تقریبا از هزارهی سوم تا هزاری اول قبل از میلاد ادامه داشته است. ایراتوسفن، جغرافیاشناس یونان قدیم ( 267 ـ 192 قبل از میلاد) کشور میان هند و بینالنهرین را آریان مینامد. و اتمولوژی کلمهی ایرانی به صفت فلات قارهی آسیا از کلمهی آری مشتق گردیده است. چنانچه کلمهی آری در متون قدیم پارسی، به صورت آیریه و آیریه نام ثبت شده در عبارت آیریا، نام خشتره، یعنی ایران شهر یا کشور ایران، دچار میآید. یعنی صدای آ را به ای و ت به ه تبدیل شدهاند و قسم آم کلمهی مزبور حذف گردیده است. همین طور ایران شهر جایگزین عبارت فوق میشود.
تقریبا در هزاره
ی دوم قبل ازمیلاد اقوام آری به دو دسته، یعنی هند و ایرانی تقسیم میشوند. در این خصوص اوستا آثار خطی قدیمترین ایرانیان و ریگ‏ویدا یا ویدا، آثار خطی قدیمترین هندوان، شهادت میدهند.
بعدا انقسام و پراکنش خود قوم ایرانی (آریایی) در حدودهای فلات ایران، از هند و چین، بدخشان و قفقاز، بین
النهرین و آسیای مرکزی ادمه مییابد.
به طوری که آثار دوره
های مختلف شهادت میدهند، هنوز در هزارهی اول قبل از میلاد بر اثر پراکنش نژاد ایرانی زبانهای متفرقه ظهور کردند. و مرور زمان، به تفاوت این گونه زبانها افزوده است. تفاوتها چنان صورت گرفتهاند که هم اکنون مقرر و معین نمودن تاریخ یکی بودن آن‌ها، سرآغاز پراکنش و تفاوتها، ناممکن گردید. با در نظر داشت تغییرات و تحولات کیفی زبانهای ایرانی را میتوان به سه مرحله تقسیم نمود:
1ـ دوران قدیم زبان
های ایرانی از لحظهی انقسام ایرانیان و هندوان آغاز یافته، تا قرنهای چهارم و سوم قبل از میلاد ادامه داشته است.
2ـ دوره
ی میانهی زبانهای ایران بلافاصله از قرنهای چهارم و سوم قبل از میلاد آغاز و تا قرنهای هشتم و نهم میلادی ادامه مییابد.
3ـ دوره
ی نو زبانهای ایرانی، از قرون هشتم و یا نهم میلادی (قرن دوم و سوم هجری) شروع شده و تا امروز ادامه دارد.
زبان
های دورهی قدیم و میانهی ایرانی از قبیل اوستایی، پهلوی، پارسی قدیم میانه، مادی، پارتی، سغدی، باختری، خوارزمی، خوتنی، اسکیف، سکایی و سرمتی و غیره، مجموعا زبانهای قدیم یا زبانهای مردهی ایرانی نامیده میشوند. البته این امر بیسبب نیست. زیرا اگر بعضی از زبانهای مذکور چون مادی، اوستایی، خوارزمی کاملا از بین رفتهاند، بعضی زبانهای دیگر به مثل فارسی قدیم، میانه، پهلوی، سغدی، اسکیف و سرمتی، بر اثر پذیرفتن تغییرات کیفی از استعمال خارج شده و جای آن‌ها را زبانهای جدید گرفتهاند. مثلا در ادامهی انکشاف به جای زبان فارسی قدیم و میانه، زبانهای فارسی مستعمل در ایران، افغانستان و ماوراءالنهر، تاتی، تالشی، گیلانی، جایگزین گردیدهاند.
ضمنا
خاطر نشان کردن لازم است که حجم و سطح تحقیق زبانهای قدیم ایرانی، خیلی گوناگون میباشند، زیرا عدهی از این زبانها (اوستایی، فارسی قدیم و میانه، پارتی، سغدی و خوارزمی، سکایی و خوتنی) دارای آثار و نوشتههای متنوع بوده و از مادی، اسکیف و سرمتی، تنها اسم اشخاص، کلمههای جداگانه و نامهای جغرافیایی باقی ماندهاند.
یک سطح نبودن یادگار
یهای خطی، در کار آموزش و تحقیق زبانهای نامبرده شواریهایی پیش آوردند که دربارهاش همان ابتدا، محققین و علمای مغرب و مشرق اظهار نظرها کردهاند. در جملهی دانشمندان کشورهای مختلف شرق شناسان سابق شوروی نیز سهم بارز خود را گذاشتهاند و نوشتههای خاصر مختصر تاریخچهی آموزش و تحقیق زبانهای ایرانی است.
1ـ زبان اوستایی. زبان یادگاری قدیم
ترین خطی خلقهای ایرانینژاد، یعنی «اوستا» را زبان اوستایی نامیدند. آن کتاب مذهبی بوده و دارای متن آیات دین زردشتی میباشد. قسمت قدیمترین اوستا متعلق به هزارهی دوم قبل از میلاد است. آن تنها در آخرهای هزارهی اول قبل از میلاد و خاصه در عهد ساسانیان به رسمالخط آرامی ثبت گردید. قابل یادآوری است که هنگام به رشتهی تحریر کشیدن متن‏ها به آرامی، زبان مزبور، کی‏ها از استعمال افتاده بوده است. هر چند آیهها به نحوی خوانده میشدهاند، کسی به زبان آن مکالمه نمیکرد. دست خطهای اوستا که مورد مطالعه و آموزش محققان قرار گرفتهاند، مربوط به قرنهای هفت و هشت هجری میباشند و قدیمترین دست خط آن در سال 1678 میلادی خوش نویسی شده است. تحقیق علمی زبان کتاب مقدس از قرن هیجده (دوازده هجری) آغاز مییابد.
سال 1771 آنکتیل دیو پرون، دانشمند فرانسه یکی از دست
خطهای اوستا را در هندوستان دریافت نموده، به فرانسوی ترجمه میکند و خصوصیات زبانی متن را شرح میدهد. بعدا یک گروه زبانشناسان (ف. بوپ، ر. راسک، ای. بیورنوف) مواد زبان اوستا را در جریان آموزش زبانهای هند و اروپایی (به گونهی مقایسه) استفاده بردند.
فر. شپیگل، دانشمند آلمانی طی سال
های 1802 ـ 1863 در مورد خصوصیات آوایی و شرح لغات اوستا (ترجمهی قسمتهای واندیداد، ویسپرد ویسنا) اثر سه جلدی تالیف مینماید.
در روسیه به طور عمومی آموزش زبان اوستا را پروفسور ک.ا.کوسوویچ در دانشگاه پتربورگ آغاز می
کند. سال 1861 دانشمند نامبرده کتابی را تحت عنوان «چهار مقاله از زند اوستا» با ترجمه، شرح صرفی و ترانسکریپسیون (صورت آوایی) انتشار میدهد.
نصوص متن اوستای سال 1864 فر. یوستی، دانشمند آلمانی حاوی لغت و گرامری زبان اوستا بود. یکی از بهترین کتاب به تحقیق اوستا بخشیده شده، کتاب
های در تحقیق اوستا کتاب تعلیمی و. گیگر، دانشمند آلمانی میباشد که سال 1879 منتشر گردیده است.
سال 1892 کتاب ا.و. یاکسون که در آن خصوصیات زبانی اوستا در مقایسه با سانسکریت مورد بررسی قرار داده شده بود، به زبان انگلیسی انتشار می
یابد.
فر. باتولومی، ایران شناس معروف آلمان در پایان قرن 19، مشغول به تحقیق اوستا می
شود و در نتیجه، به تالیف سه اثر پرارزشی که میانشان «قاموس زبان ایرانی قدیم» در سال 1940 دارای مقام خاصه است، کامیاب میگردد. در اواخر قرن 19 تهیه شدن ترجمهی کامل انگلیسی اوستا همراه با شرح خصوصیات صرفی زبان آن از جانب ج. دارمستیتر در سالهای 1892 ـ 1893، همچنین تهیهی متن انتقادی اوستا با سعی و کوشش گ. گلدنیر شایان ذکر است.
صف محققین زبان اوستایی در قرن 20، خیلی افزوده شد. چنان
چه در آلمان خ. ریخلت، خ. یونکر، ن. خارتیل، خ. هومباخ، در فرانسه ر. بنوینیست، ژ. دیوشن، گیلی من، در انگلستان، و هنینگ، خ. بیلی، گرشیویچ، در لهستان کوریلوویچ، در کشورهای اسکاندیناوی گ. مورگن سترنه، ا. کریستنسن، ک. بار، خ. نیوبرگ، در هندوستان انکته شرپا، در آمریکا اسمیت و در شوروی سابق ا. ا فریمان، وای،‌آبایف، ای. برتلس، س. ن. سوکولوف و دیگران به حل مسایل گوناگون اوستا، از جمله خصوصیات زبانی آن همت گماریدهاند. مثلا ر. بنوینیست دانشمند فرانسوی یکی از تالیفاتش را صرفا به تحلیل مصدر زبان اوستا بخشیده است. مستشرق س. ن. سوکولوف در کتاب خود تخت عنوان « زبان اوستایی» (سال 1961) بخشهای گوناگون صرف، از جمله مصوتها، صامتها، اسم و فعل، عبارت و جملات زبان اوستا را مورد بحث و بررسی قرار داد. کتاب تعلیمی « زبان اوستا» (1964) که متعلق به قلم دانشمند نامبرده است از نخستین کتاب تعلیمی شوروی سابق در این رشته میباشد.
در سال
های 70 ـ 60 قرن کنونی به خزینهی اوستا شناسی دو اثر عالم، یعنی سانکتپتربورگی و س. ن. سوکولوف وارد شد تحت عنوان « زبان اوستایی» (1963) و «زبان اوستا» (سال 1972) که اولی دایر به خصوصیات آوایی و صرف و نحو بخشیده شده و بعدی در شرح و تفسیر متن، نصوص با ضمیمه‏ی لغت ارایه گردیده بود.
موضوع اوستا بعدا در کتاب ای. س. براگینسگی « میراث ادبی ایرانیان»، مسکو 1984 نیز بررسی شده است. در آن به ویژه جهت
های زبانی، آنتروپونیوم و نامهای جغرافیایی مورد بحث قرار گرفتهاند.
در این اواخر، ج. م. ستبلین ـ کامنسکی به تفسیر نام رستنی
ها در اوستا دست زد و کتابی را تحت عنوان « رستنیها در اوستا»، لنین گراد 1986 به طبع رسانید. اینچنین ترجمه متن روسی اوستا بصفت نصوص در انتخاب این دانشمند سال 1990 در انتشارات معارف شهر دوشنبه به طبع رسید.
2) زبان فارسی قدیم. این زبان منصوب به هزاره
ی اول قبل از میلاد بوده توسط متن نوشتههای شاهان هخامنش (قرون 7ـ3 قبل از میلاد) تا زمان ما حفظ گردیده است. از جمله نمونه های آن را ما در آثار خطی نوشته های میخی اریه رمنه و ارشم(همدان)، کروش (پاسارگاد، نزدیکی شیراز)، دارا (کوه بیستون میان همدان و کرمانشاه)، نقش رستم و نوشتههای کسری اول (سوزه)، نوشته های ارتکسرکس اول و غیره دیده میتوانیم. چنان که در بالا اشاره کردیم، زبان فارسی قدیم با رسمالخط میخی ثبت شده است. نخستین مراتبه راجع به خط میخی هرودوت مورخ یونان باستان در قرن چهارم قبل از میلاد یادآور میشود. آن تنها از قرن هفده (یازدهم هجری) دقت مسافران اروپایی را که از کشور ایران دیدن میکردند، به خود معطوف مینمود. سال 1621 یک نفر سیاح ایتالیایی به اسم پترا دالهوله سطری چند از این عاملات را نوت گرفته و به نیاپول فرستاد. کمی بعد چادرین (سال 1711) کارستین نیبور (سال 1860) بدون سر فهم رفتن ]درک[ مطالب، پارهای از متن را به طبع میرسانند. تنها در پایان قرن 18 ک. نیبور و آ. گ. تیخسن به نتیجهای میرسند که خط نوشتههای میخی بایستی از چپ به راست خوانده شود. فریدریش میونتریک نفر دانمارکی تنها مربوط به عهد هخامنشیان بودن سیستم خط میخی را مقرر ساخت. شخصی که واقعا نوشتههای نامبرده را خوانده توانست، جورج فریدریش گروتیفند، معلمی از گتنگن آلمان بود. او بار اول نتیجهی تحقیق خویش را سال 1802، به جمعیت علمی گتینگن ارایه نمود. با از سر ره برداشته شدن موانع عمده، در نیمهی اول قرن 19 علماء به درک نمودن خصوصیات زبانی متون کوشیدند، ناشران نخستین متون فارسی قدیم را (رائولینسان از انگلستان، بیورنوف از فرانسه، ک. شپیگل، ک. کوسوویچ، تولمان) طبع و نشر نمودند.
تذکر باید داد که در تحقیق زبان فارسی قدیم خدمت تولمان و دکنت، بزرگ است. تولمان سال 1908 کتابی را تحت عنوان« زبان فارسی قدیم» به طبع رساند. این کتاب
حاوی ترجمهی انگلیسی، شرح لغات و ترکیب اصوات، صرف و نحو بود.
تحقیق و آموزش زبان فارسی قدیم پس از انقلاب سال 1917 در روسیه با اهتمام دانشمندان ک.گ زالمان ا. ا فریمان، و ای. آبایوف، و. و. استرووه و دیگران صورت می
گرفت. همزمان تدریس آن در دانشگاههای مسکو، لنینگراد، باکو، تفلیس، اروان، تاشکند و دوشنبه مقرر گردیدند.
راجع به زبان فراسی قدیم و هم اوستا تحقیقات پروفورسل. گ . گرتسنبرگ ، جالب دقت است. او از این زبان
‎‎ها برای حل یک عده مسایل همه زبانهای هند و اروپایی استفاده میکند. ثمرهی همین تحقیقات بوده که کتاب «لحن و جدل در زبانهای هند اروپایی» (لنین گراد، 1982) منتشر گردید.
مسایل زیاد زبان
های اوستایی و فارسی قدیم به طور همه جانبه مورد نظر تحقیق س. ن. سوکولوف قرار گرفت. آنها را میتوان در صفحات کتاب «مبانی شناخت زبانهای ایرانی» (مسکو 1979) پیدا نمود.

3ـ زبان فارسی میانه. این زبان شکل کیفیتا تغییر و تحول پذیرفته
‎‎ی همان زبان فارسی قدیم است. سرچشمههای آن بیشتر در نمود مختلف خطی محفوظ ماندهاند.
به زبان فارسی میانه دانشمندان غربی هنوز در آغاز قرن 18 حسن توجه کرده بودند. آنکتیل دیوپرون، محقق فرانسوی اولین بار کتاب « بندهشن» را منتشر می
سازد. شرق شناس نامبرده به خاطر تحقیق از هند با خود « فرهنگ پهلویک» و « فرهنگ آئیم» را به فرانسه میآورد و اسرار خط آرامی آشکار میشود.
دستیابی به قرائت خط آرامی، به سولوسترده ساسی، آ.گ. تیخسن، م. هاوگ، ر. ویشت، نیولدکی، آندریاس و دیگران و دیگر دانشمندان امکان تحقیق فراوان علمی داد. نتیجتا « اوستا» با آوانویسی اروپایی از جانب اشپیگل، « ارده ویرف نامغ» از جانب هاوگ، « دین‏کرد» از جانب پ.ب. سنجانا، «کارنامغ»، از جانب ی. ک. آنیتا به طبع رسانیده شدند. به اکثر کتب نامبرده لغات، مختصر صرف و نحو نیز ضمیمه کرده شد. ک. گ. زالمان، ا. برتلمی، ی. بلوخه، از جمله
ی محققین زبان فارسی میانه در نیمهی دوم قرن نوزده میلادی میباشند. در این دوره کتاب ک. گ. زالمان « زبان فارسی میانه» قابل ذکر است. در کتاب نامبرده آوا، لغات، صرف و نحو زبان فارسی در مقایسه با زبانهای دیگر شرح گردیده است.
هم‌چنین در جلد دوم کتاب « مبانی شناخت زبان
های ایرانی»، مسکو، 1982 تصویر همه جانبهی زبان فارسی میانه که به قلم و.س. راستورگویوا، و ی. ک. مویاچانوا متعلق است، شامل گردیده. از کتبی که راجع به زبانهای قدیم ایرانی در تاجیکستان به طبق رسیده است. اثر اردشیر کریماف «نصوص زبان پهلوی» (دوشنبه، 1972) و رستم جوره یوف «اتیمولوژی صد کلمه» (دوشنبه، 1965) را میتوان نام برد.
البته دوره
ی بعدی یا فارسی جدید توجه محققان و دانشمندان زیاد جهان و وطنی را به خود جلب کرده است و در رشتهی آموزش، تحقیق و تدقیق زبان فارسی کامیابیهای بزرگ علمی به دست آمده است. همزمان با ادامهی تحقیقات ادامهی تحقیقات دامنهدار در باب تاریخ زبانهای ایرانی نیز ادامه دارند. با وجود همهی این شمار زیاد عالمان و دانشمندان در رشتهی زبانشناسی و عموما ایرانشناسی موفق به کشفیات تازه به تازه میشوند.

(مردم گیاه ـ گاه
نامهی علمی و عامهای فرهنگ مردم ـ سال دوم شماره 1ـ2 سال 1994
(1373) ـ چاپ خانه پیوند ـ جمهوری تاجیکستان )

برگرفته شده از سایت www.ariarman.com